مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : یکشنبه 89/12/8
نظر

آیا در فتنه تیرماه 78 هم موسوی و کروبی حضور داشتند...؟! آیا موسوی دنیا طلب و کروبی کم‌خرد آنقدر جذابیت دارند که طرفداران فرقه سبز مفتون و سرسپرده اینان شده باشند...؟! و آیا موسوی‌ها و کروبی‌های دیگری هم در راهند...؟!

باید چشم فتنه را هم زد. آنچنان که دیگر زایش نکند.

این روزهای اخیر، بحث مجازات جدی سران فتنه و به طور خاص مجازات "موسوی" و "کروبی" از هرجایی شنیده می‌شود. خواسته‌ای به حق، که گویا دیگر به مطالبه‌ای ملی بدل شده است و تمام مردم و خواص با بصیرت که در تمام طول سال‌های رفته، در کنار انقلاب و امامشان ایستاده بوده و ان شاءالله هم خواهند ایستاد، خواستار این اتفاق هستند.

اینجا نظام اسلامیست و هرکس هر تخلفی که مرتکب شود، باید به نسبت تخلف انجام شده و با رعایت مصلحت و نظر قوه قضائیه به سزای جرم خود برسد.

اما به نظر می‌رسد بحث مجازات سران فتنه و به طور خاص! مجازات کروبی و موسوی، در حال حرکت به سمتی است که تو گویی انگار مسبب تمام فتنه‌های سال گذشته تاکنون همین دو بوده‌اند و بس.

به راستی کروبی که سند دریافت زیرمیزی‌اش به عالم فراگیر شد و موسوی بخت برگشته‌ای که عوامل فتنه عاشورای گذشته را "خداجو" می‌نامد؛ کدامین ید بیضا یا لسان فصیحی را دارند که بتوانند از نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی؛ حتی به طور محدود هم آدم‌هایی بسازند که یک روز می‌گویند: "نه غزه... نه لبنان... فقط ایران"... و در روزی دیگر در چرخشی آشکار، طرفدار انقلاب مصر و تونس می‌شوند".

موسوی و کروبی خائن از کدام نفس مسیحایی بهره‌مندند که آدمهایی را به خیابان کشاندند که فقط چشم به دهان رسانه‌های غربی دوخته‌اند و هرچه آنها سر هم می‌کنند، اینان از جان می‌پذیرند و در خیابان فریاد می‌کنند.

سران فتنه کدامین سحر و جادو را مگر می‌توانند در چهار خط سیاهه‌ها و بیانیه‌های خود بدمند که دختران و پسرانی سبز بپوشند و در توهم مبارزه با دیکتاتوری به خیابان بیایند و غرق در نجابت نیروهای نظامی و انتظامی کشور، خود را همچون چگوارا و یا جوانان میدان التحریر مصر فرض کنند که آری... ما مبارز راه آزادی هستیم...

نه...؟!

این فضای غیر واقعی و این توهمات و اعوجاجات را موسوی و کروبی نیستند که در خیابان انقلاب تهران می‌دمند چه اینکه اینان حتی خرد نیرنگ را هم ندارند که بخواهند آن را به کار بندند.

این ملهمات شیطانی سالهاست که در جامعه ما به انحاء گوناگون دمیده می‌شود. هنوز نباید یادمان رفته باشد صحبت‌های رهبر معظم انقلاب را در حوالی ابتدایی دهه ?? که شبیخون فرهنگی را به همه ما گوشزد کردند.

آیا شبیخون فرهنگی که این پیرجوانِ سکاندار انقلاب آن را هشدار داد فقط مشتی مدل‌های لباس جدید و زننده و یا ترانه‌های تصویری خوانندگان فراری بود...؟!

چه شد که رهبر انقلاب چند سال بعد، استعمار فرانو و چندی بعد هم جنگ نرم که جملگی در چارچوب و ادامه مفهوم شبیخون فرهنگی بودند را مطرح فرمودند...؟!

آیا تمام نصایح مقام معظم رهبری را به دیده حقیقت نگریستیم یا اینکه نه... نشستیم و نظاره کردیم تا این که یکی از وزرای گذشته با وقاحت اعلام می‌کند که برای جا انداختن ماهواره تلاش‌های زیادی کرده است...؟!

آیا به فتوای مراجع مبنی بر حرام بودن ماهواره عمل کردیم و ضمن عامل بودن،‌ در این زمینه به وظیفه اسلامی نهی از منکر هم عمل کردیم یا اینکه سر به دامان سکوت گذاشتیم و نشستیم و تماشا کردیم تا اینکه نسلی از رحم ماهواره بیرون آمد که مسموم اطلاعات غلط شبکه‌های ماهواره‌ای بود.

درد ما ولی فقط ماهواره هم نیست. درد ما تمام آن چیزهای ناصحیحی‌ست که تولد، رشد و عرض اندامشان را در سکوت نگریستیم و به جایی رسیدیم که امروز حتی الجزیره هم به این حقیقت اذعان دارد که شبکه‌های اجتماعی مثل فیس بوک و توییتر، صفت یاغی‌گری را در مخاطبان خود رشد می‌دهند. آیا ما در جبهه جنگ نرم در مقابل این حقایق به خوبی عمل کرده‌ایم یا اینکه کار را به آنجا رساندیم که امروز اگر کسی صفحه فیس بوک نداشته باشد، یک آدم مدرن محسوب نمی‌شود...؟!

فتنه غیر از شاخ و برگ‌هایش عوامل و منابع تغذیه‌ای دارد که باید آنها را دید و همانها را خشکاند.

موسوی و کروبی اگر هم بنا به مصالحی هیچگاه به محکمه قانونی کشیده نشوند و همچنان در زندان نفرت عمومی بمانند، (که به نظر نگارنده این تنفر عمومی برای آنها از مجازات قضایی سخت‌تر و وهم‌ناک‌تر است) بالاخره شامل سنت لایتغیر الهی خواهند شد و به دیار مردگان می‌شتابند.

باید یافت جواب این سوال را که آیا مُردن و به دیگر سخن، نیست شدن آنها، کشور را از فتنه‌های احتمالی آینده هم بیمه می‌کند یا خیر...؟!

جواب این سوال در صورتی مثبت خواهد بود که به این حقیقت واقف باشیم که آیا چشمه فتنه را هم کور کرده‌ایم یا نه...؟!

امروز روز، آن هنگام که تئاترهایی مثل "هداگابلر" در ایران اسلامی به روی صحنه می‌روند ... آن هنگام که تیم همراه هیئت ایرانی در لبنان باید از لبنانی‌ها برای حجاب و طرز پوششان تذکر بگیرند ... آن هنگام که مکتب ایرانی در مقابل مکتب اسلام ناب قد می‌افرازد ... و آن هنگام که یکی از مسئولان وقیحانه می‌گوید که "امثال تئاترهایی مثل هداگابلر هم برای خود مخاطبانی دارد ..." حتما باید باور کنیم که متاسفانه ضد ارزش‌هایی در جامعه ما نهادینه شده‌اند که فتنه از همین ضد ارزش‌ها آب می‌خورد و زنده می‌ماند.

خواست مجازات برای سران فتنه اگرچه یک مطالبه به حق است اما هدف گرفتن ضد ارزش‌های بزرگتر که عامل زایش مجدد فتنه و راهبری آن است، حتما هدفی بزرگتر و مهمتر است.

باید باور کنیم که هنگامیکه تولیدات جهت‌دار و صهیونیستی هالیوود به سادگی در کنار میدان انقلابمان قابل خریداری‌ست و وقتی صدا و سیما و سینمای ما ساده‌ترین معیارهای اسلامی مثل حجاب را رعایت نمی‌کنند و هنگامیکه دانشجویان مدیریت ما، حتی یک صفحه هم نامه امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر را به عنوان درس نمی‌خوانند و وقتی هنوز در متون دانشگاهیمان عقاید سکولاریزه غربی موج می‌زند و هنگامیکه ... حتما اتفاقات بدی در حال تکوین است.

اتفاقات بد و نامیمونی که در میان آنها باید منتظر تولد موسوی‌ها، کروبی‌ها و رهنوردهای دیگری هم باشیم.

موسوی‌ها و کروبی‌ها و رهنوردهایی که شاید مثل همین موسوی و کروبی و رهنوردِ سبک سری که می‌شناسیم، هیچ از عقل و درایت دنیا به ارث نبرده باشند اما، عواملی باشند که دشمنان ما به بهانه آنها بر موج‌های خودساخته‌شان در داخل کشور موج‌سواری کنند.

باشد که ان‌شاءالله در صف لشکریان نایب امام زمان(عج) به سمت شتر میانه میدان جنگ نرم جملیان حمله‌ور شویم و سلحشورانه این ناقه منحوس را پی کنیم.

منبع :جهان نیوز